پندارپندار، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

پندار من...زندگیه من ❤

پانزده ماهگی پندا مامان

عزیزترینم روز ها دارن میگذره و من لحظه به لحظه بزرگ شدنت و با همه وجودم حس میکنم روزهایی که پیشم از خواب بیدار میشی با مامان گفتن خوشگل و تاکید دارت یعنی مامان بیدا شو وقتیم خودمو میزنی به خواب باز با لوسی میگی مامااان و انگشت و میکنی تو چشم بنده و دیگه مجبورم از رختواب دل بکنم بعد میگی بابا میگم بابا سر کاره میگی گیلدا میگم اونم سر کاره دیگه ناامید میشی امروز یکدفعه گفتی بییم دد که دلم برات ضعف کرد ...بعد از بیدار شدنتم میری سمت صندلی غذات و میگی به به وقتی سیر شدی یا یا میگی حمو یعنی حموم یا آبه یعنی دریا و آب بازی(اینم به این خاطره که ما بعد از تولد شما برای زندگی اومدیم کیش شماهم عاشق دریا و ماسه بازی شدی)دیگه خلاصه هر روز این پروسه...
19 آذر 1395
1